loading...
آموزه های دینی
صابر بازدید : 7 چهارشنبه 09 بهمن 1392 نظرات (0)

ر شماره‌ی 541 روزنامه‌ی توسعه، مطلبی تحت عنوان «تحریم موسیقی، نه از سوی اسلام، بلكه از سوی اعراب متحجر بوده» درج گردیده است كه این مطلب از جهات مختلف قابل نقد است. ما برای بررسی این موضوع ابتدا به تعریف موسیقی پرداخته و بعد به انواع آن اشاره كرده و نظر اسلام ـ كه برگرفته از قرآن و سنّت رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ و ائمه‌ی اطهار ـ علیهم‌السّلام ـ می‌باشد را بیان و به نتیجه‌گیری می‌پردازیم.

 
تعریف موسیقی:
موسیقی عبارت از اصوات و آهنگ‌هایی است كه انسان را در عالمی كه برای وی قابل توصیف نیست سیر می‌دهد، و چنان بر اعصاب آدمی مسلط می‌شود كه گاهی می‌گریاند و گاهی می‌خنداند، گاهی اعضا و جوارح انسان را بدون اختیار به حركت در می‌آورد و زمانی تهییج عشق و شهوت می‌كند و آدمی را برده و غلام خود ساخته و بر اعصاب، عقل، فكر و روانش فرمانروایی و حكومت می‌كند.[1]
 
انواع موسیقی:
موسیقی بر دو نوع است، 1. طبیعی؛ 2. غیر طبیعی (مصنوعی).
موسیقی طبیعی: صدای دلنواز ریزش آبشارها، آوای روح پرور بلبل، نعمه‌ی مسرت بخش جویبارها، صدای فرح بخش شاخه‌های درختان به هنگام وزش باد، و ... ،این اصوات و آهنگ‌ها نه تنها دور از صدمه و آسیب و زیان است، بلكه نیروی تفكر و تعقل را زیاد می‌كند.
موسیقی مصنوعی: آهنگ‌های مصنوعی است كه دست بشر آن را به وجود می‌آورد كه این نوع موسیقی خود انواع مختلفی دارد. پاره‌ای از این موسیقی‌ها احساسات متعالی و معنوی را در شنونده بر می‌انگیزد و او را به یاد خدا و بهشت می‌اندازد و دلبستگی به دنیا را در وجود او كاهش می‌دهد. در یك كلام زمینه‌ساز تجربه‌ی دینی است كه غایت‌القصوای عارفان است (موسیقی متعالی) و پاره‌ای دیگر صرفاً به منظور تحریك شهوت و برانگیختن گرایش‌های مادی و حیوانی تولید و مصرف می‌شود. این نوع موسیقی مستلزم فساد اخلاقی و رواج بی‌دینی و لاقیدی و دنیا- گرایی و خودفراموشی و گسترش فحشا و گرایش به منكرات و زیر پانهادن ضوابط دینی و اخلاقی است.
با مطالعه‌ی تاریخ موسیقی و غنا از زمان جاهلیت و ظهور اسلام، به این نتیجه می‌رسیم كه با توجه به موقعیت‌های مختلف، موسیقی و غنا هم دست‌خوش تحولات عظیمی شده است. به طوری كه در روزگاری بزم مجالس و محافل شده و در روزگاری با افت كاملی مواجه می‌شود. رونق و رواج نسبی آن در جاهلیت و از رونق افتادن آن در ظهور اسلام و زمان حیات پیامبر ـ صلّی‌الله علیه و آله ـ و خلفای راشدین حكایت از بی‌اهمیت بودن این كار در نزد اسلام و شارع مقدس و خلفای صدر اسلام دارد.[2] با ظهور حكومت به ظاهر اسلامی امویان و با سركار آمدن خلفای عیاش و هوس باز دوباره بازار موسیقی آن هم به صورت مطرب كه برازنده‌ی مجالس عیش و نوش بود، رواج پیدا كرد و این وضع تا ظهور حكومت صفوی به صورت آشكار و پررونق ادامه داشت و اكثر اعراب وابسته به دستگاه اموی و عباسی چه متحجر و غیر متحجر شاهد نوازندگان و مجالس عیش و نوش بودند و هیچ عكس‎العملی منفی نشان نمی‌دادند. با به روی كار آمدن دولت صفوی دوباره بند‌و‌بساط موسیقی درباری و مطرب به فراموشی سپرده شد؛ و این نه به آن معنی كه موسیقی مطلقا حرام شد، بلكه به علت توجه دولت‌مردان صفوی و علما و دانشمندان به مسایل ناب اسلامی و مذهبی بود كه خود‌به‌خود موسیقی در این مقطع به دست فراموشی نسبی سپرده شد كه این وضع هم خیلی دوام نیاورد و در دوره‌های بعد دولت صفوی رواج پیدا كرد. پس از زمان امویان كه اسلام و منصب خلافت از مسیر اصلی و واقعی خود منحرف شد تا این زمان هیچ عرب متحجری فتوا به حرمت مطلق موسیقی نداده، بلكه آن‌ها در صدد رواج آن بودند.[3]
حال باید از نویسنده‌ی مقاله پرسید كه منظور شما از اعراب متحجر چه كسانی هستند؟ چون از زمان ظهور اسلام به جز شارع مقدس و ائمه‌ی اطهار ـ علیهم‌السّلام ـ هیچ كس دیگری موسیقی را محدود و در بعضی جاها (مطرب) حرام، ندانسته است. و آیا اسلام غیر از قرآن و پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ و ائمه ـ علیهم‌السلام ـ می‎باشد؟؟
 
نظر اسلام در مورد موسیقی:
آنچه از موسیقی در شرع مقدس اسلام حرام گردیده است، قسمتی از نوع دوّم موسیقی (هنری مطرب) است كه حرمت این نوع موسیقی نه ساخته‌ی فكر متحجران عرب، بلكه طبق آیات قرآن و سنّت پیامبر‌اكرم ـ صلّی‌الله علیه و آله ـ و ائمه ـ علیهم‌السّلام ـ می‌باشد كه به بعضی از آن-‌ها در اینجا اشاره می‌شود. از آیات فراوان و روایات عدیده‌ای استفاده می‌شود موسیقی‌اي كه در شرع حرام است موسیقی لهوی است (یعنی آهنگ‌های متناسب با مجالس اهل گناه و فساد است). آیاتی مثل «و اجتنبوا قول الزُور»[4]
«و من الناس من یشتری لهو الحدیث ... »[5]
دلالت بر این امر دارند، چون طبق نظر و اجماع علمای شیعه و سنی، منظور از لهو الحدیث در این آیه «غنا» می‌باشد.[6]
روایاتی بسیار فراوان از شارع مقدس در این زمینه وارد شده است كه بیانگر حرمت موسیقی مبتذل و مطرب می‌باشد. رسول‌خدا ـ صلّی‌الله علیه و آله ـ در این مورد می‌فرمایند:
                     «استماع صوتِ الملاهی معصیهُ و الجلوسُ علیها فسقٌ و التلذذ بها من الكفر».[7]
     «گوش فرادادن به صدای لهوی گناه است و نشستن در مجلس آن، فسق و لذت بردن از آن، كفر می‌باشد».
بعد از رحلت پیامبر بزرگوار اسلام سیره‌ی خلفاء نیز بر همین حكم استوار بود، به طوری كه در زمان ابوبكر، غنا به عنوان یكی از «ملاهی» اكیداً ممنوع بود،[8] و عمر هم از این لحاظ با ابوبكر فرق چندانی نداشت و همواره موسیقی‎دانان و خوانندگان را مورد عتاب قرار می داد.[9]
در اعصار بعدی نیز سیره‌ی ائمه ـ علیهم‌السّلام ـ بر حرمت موسیقی لهوی استوار بود. و همه‌ی ائمه بدون استثناء مسلمانان را از این كار منع و نهی می‌كردند. امام باقر ـ علیه‌السّلام ـ فرموده‌اند:
                                        «غنا گناهی است كه خداوند به سبب آن وعده‌ی آتش داده است».[10]
از همه‌ی این مطالب استفاده می‌شود كه اولاً اسلام همه‌ی موسیقی‌ها را حرام نكرده، بلكه موسیقی‌اي كه لغوی و لهوی و مناسب مجالس گناه باشد حرام كرده و این حرمت از سوی اسلام و رهبران و امامان می‌باشد نه متحجران عرب.
علاوه بر همه این مطالب دانشمندان غربی ـ نه متحجران عربی ـ خود معترف‌اند كه موسیقی انسان را از واقعیت‌های زندگی جدا می‌كند و انسان را در سراشیبی حقیقی قرار می‌دهد. آرتور شوپن هاور آلمانی می‌گوید: عیبی كه موسیقی دارد این است كه ما را به طور كامل از واقعیات بركنار می‌كند. ویلیام جیمز در مورد مضرات موسیقی مبتذل می‌گوید: ممكن است خدا از گناهان ما بگذرد، ولی ضعف اعصاب دست از سر ما بر نمی‌دارد.[11]
مراجع بزرگ تقلید نیز در این عصر، موسیقی مبتذل و مطرب را حرام می‌دانند، نه مطلق موسیقی را؛ كه در اینجا به قسمتی از بیانات مقام معظم رهبری در این خصوص اشاره می‌شود. ایشان می‌فرمایند: «موسیقی اگر انسان را به ابتذال و بی‌حالی و واخوردگی از واقعیت‌های زندگی بكشاند، حرام است. موسیقی اگر انسان را به گناه و شهوت‌رانی تشویق كند، این موسیقی حرام است. بنابراین مرز موسیقی حرام و حلال عبارت از ایرانی‌بودن، سنتی‌بودن، قدیمی‌بودن، كلاسیك‌بودن، غربی یا شرقی‌بودن نیست. مرز آن چیزی است كه من گفتم (ابتذال)».[12]
آری مكتب متعالی، معقول و انسان‌ساز اسلام كه رهبران آن به تمام سطوح شخصیت انسان‌ها آگاه‌ترند‌، با ممنوعیت موسیقی مبتذل در حقیقت بزرگ‌ترین حمایت را از درون آدمیان به عهده گرفته است.
 


[1] . ر.ك: سید مرتضی علم‌الهدی، ساز و آواز، پیام اسلام(ص)، قم، ص 5.
[2] . جعفر مرتضی عاملی، الصحیح من سیره‌النبوی، انتشارات دارالهادی، بیروت، ج 4، ص 119.
[3] . حسن مشحون، تاریخ موسیقی ایران، نشر سیمرغ، ج 1، ص 77.
[4] . حج، 30.
[5] . لقمان، 6.
[6] . ابن عبدربه اندلسی، عقدالفرید، دار احیاء‌التراث‌العربی، بیروت، ج 6، قرطبی، تفسیر سوره‌ی لقمان، آیه‌ی 6.
[7] . به نقل از مجالس‌الادب و الغنا، محمد عرفه‌المغربی، فصل موسیقی بعد از اسلام.
[8] . غلامرضا جوادی، تاریخ موسیقی ایران، انتشارات هنری تهران، ج 1، ص 133.
[9] . عقد‌الفرید، همان، ج 6، ص 11.
[10] . علامه امینی، الغدیر، ج 8، ص 72 تا 74.
[11] . حسین میرزایی، مبانی فقهی و روانی موسیقی، ص 19.
[12]. برگرفته از كتاب « دانشگاه اسلامی و رسالت دانشجوی مسلمان»، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها، چ 1، 1378.
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    نظر شما درباره ی این سایت چیست؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 21
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 5
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 63
  • آی پی دیروز : 12
  • بازدید امروز : 83
  • باردید دیروز : 16
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 100
  • بازدید ماه : 100
  • بازدید سال : 156,387
  • بازدید کلی : 163,912